علائم وحشت زدگی چیست و چطور درمان می شود؟
می 13, 2018بهترین مشاور تحصیلی و بهترین مشاور کنکور سراسری و آزاد در تهران
می 15, 2018بیست و پنج اردیبهشت را بهانه ای کردم تا نکاتی هر چند به ظاهر ساده ولی بسیار مهم را به همسران که ساختار روانی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی خانواده را پایه ریزی می کنند یاد آوری نمایم.
نکته هایی برای همسران
اگر چه نزد مشاورین خانواده و یا زوج درمانگران، متداول نیست، مستقیم و بدون واسطه اقدام به اراءه راهکار به همسران نمایند، بلکه درمانگرسعی می کند طی جلسات متعدد، و با کمک گرفتن از رویکردهای علمی مختلف و گزارش همسران، به آسیب شناسی دقیق مشکل، و حل مسءله بپردازد. اما نگارنده، با توجه به بهره برداری گسترده مردم از فضای مجازی، و با تکیه بر تجارب مشاوره ای گسترده در حوزه خانواده، و همسران، با این امید که ممکن است اندکی موثر افتد، صرفا به بیان توصیه هایی قناعت کرده است.
-
هر گز کیفیت رابطه امروزتان را به اتفاقات آزار دهنده گذشته دور و نزدیک زندگیتان، گره نزنید.
اگر تا کنون به تنهایی و یا با کمک مشاور نتوانستید مسءله گذشته زندگیتان را حل کنید و یا نگاهتان را به آن تغییر دهید، اجازه بدهید آن رفتار تلخ در همان گذشته ها بماند، هر روز و یا گاه و بی گاه با تکرار وقایع کوچک تا بزرگ گذشته، نفسی تازه به آن ندمید و یکدیگر را نرنجانید. همسران بسیاری را مشاهده کردم که فرزندشان پانزده ساله شده است، ولی هنوز هرکدام، هر روز، به بهانه ای رفتارنه تنها یکدیگر را، که گاه حتی اعضای خانواده طرف مقابل در شب خواستگاری و یا ازدواج را همچون چماقی بر سر دیگری می کوبند. طرح چند باره این موضوعات نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه شرایط را بدتر از پیش نیز می کند.
-
متاسفانه هنوز مداخلات خانوادگی، یکی از عامل های اصلی طلاق در کشور ما محسوب می شود.
به خصوص در فرهنگ ما ایرانی ها، که خانواده ها بسیار ورود به مساءل یکدیگر پیدا می کنند، خطر طلاق به دلیل مداخلات خانوادگی بیشتر به چشم می خورد.
همواره به یاد داشته باشید، هیچ پدر و مادری در وهله اول قصد مداخله در زندگی فرزندشان را ندارند. میزان مداخله آنها در زندگی مشترک فرزندشان به میزان وابستگی روانی و اقتصادی، یکی از همسران، یا هر دو به خانواده گذشته شان، و به عبارتی، درجه استقلال و تمایز یافتگی آنها از خانواده اولیه شان بستگی دارد.
تعیین مرزها با خانواده اولیه، و یا همان باند ها (Band) در حوزه روانشناسی خانواده، از اهمیت بسیاری بر خوردار است. همسران چنانچه از همان آغاز برای انجام امورات ابتدایی و بدیهیشان، بخواهند از والدینشان کمک بگیرند، و یا همچنان به لحاظ روانی به آنها وابسته باشند، تمایز یافتگی ایجاد نخواهد شد و مرز های بین آنها و خانواده هایشان به اندازه ای بی در و پیکر خواهد شد که بستگان درجه دو و سه نیز به خود اجازه حضور در زندگیشان را خواهند داد.
بنابر این، سعی کنید، از طریق دستیابی به قدرت تصمیم گیری، و استقلال عمل، ضمن احترام به خانواده های یکدیگر، خود را از وابستگی، که نا خواسته منجر به دخالت دیگران در زندگیتان می شود، برهانید
-
سعی کنید نزد خانواده گذشته خود، به همسرتان اعتبار و رسمیت داده و برای او احترام قائل شوید.
این اقدام ضمن تحکیم مرزهای خانواده شما با دیگران، مانع مداخله دیگران نیز می شود. برای مثال چنانچه از سوی خانواده اولیه خودتان، دعوت شدید و یا مورد درخواستی قرار گرفتید، بگویید اجازه بدهید، نظر همسرم را هم بپرسم، خبر نهایی را به شما می دهم.
آنها چنانچه با چند رفتار از این دست برخورد کنند، کاملا پی می برند که در زندگی مشترکتان اصول و حساب و کتابی وجود دارد، و انتظار و توقع بیهوده نباید داشته باشند.
-
لطفا دست از کنترل یکدیگر بردارید.
یکی از عوامل مهم فروپاشی یک رابطه، کنترل کردن دیگری هست. اگر فردی هستید که پیوسته از دیگری توقع دارید، یا انتقاد می کنید، یا قصد دارید او را بر مبنای خواسته های خودتان تغییر بدهید، و همیشه مانند فنی کارها یک جعبه ابزار، دستتان هست، تا بعد از سالها زندگی مشترک، از همسرتان، انسان دیگری بسازید، شما آدم کنترل گری هستید. اگر پیوسته و مکرر موج روانی دیگری را به دلیل خواسته های پی در پی خودتان، به هم می ریزید، شما انسان کنترل گری هستید و باید به طور انفرادی مشاوره و رواندرمانی شوید.
-
لطفا غرور دیگری را پایمال نکنید.
به خصوص این نکته را باید خانم ها بسیار دقت کنند. آخرین نقطه امید مرد برای خودش غرورش هست. حتی اگر همسر شما، نه قدرتی، نه شهرتی، نه پولی، نه تحصیلاتی، نه زیبایی، نه ….. برای غرور ندارد، از هر جا شده است این غرور را به او بدهید. ممکن است لازم شود صفات خوبش را برایش یاد آوری کنید و بگویید “شیفته صبوری تو هستم” یا ” در رانندگی فقط کنار تو احساس آرامش می کنم”. غرور و بالندگی، ویژگی در دیگران هست، که موجبش ما هستیم. اگر این هدیه زیبا را به یکدیگر نمی دهیم، حد اقل با رفتار و کلاممان، از یکدیگر نستانیم. همسرانی را گاها مشاهده کردم که ویژگی های ظاهری، اقتصادی و خانوادگی دیگری را در حضور فرزندان به تمسخر گرفتند.
-
قلب یکدیگر را پایمال نکنید و نشکنید.
این نکته را به خصوص آقایان و صد البته خانم ها باید رعایت کنند. شما آقا و خانمی که سرتان را مثل کبک تا تنه، در تلگرام و اینستا فرو کردی و در حالی که قادر به بیان چهار کلمه سخن عاطفی با همسرت نیستی، برای هر آشنا و نا آشنایی، واژه های عاطفی و استیکرهای عاشقانه می فرستی، می دانی دنیا را بر سر دیگری آوار کردی؟ فقط این را بدان آن طرف هیچ خبری نیست. به داشته هایت دو دستی بچسب.
“اعتماد” و “عشق” دو سرمایه مهم زندگی هستند. اگر این دو آسیب دیده است، حتما به یک زوج درمانگر مراجعه کنید، یقینا امیدی برای بهبودی وجود دارد، اما اگر اعتماد و عشق دیگر سالهاست میان شما، وجود ندارد، عاقلانه از همدیگر جدا شوید، چون درمانگر نمیتواند از کشو زیر میزش یک بسته اعتماد و عشق تقدیم هر دو بکند.
-
در هنگام بروز مشکل، از ریز تا درشتش، با یکدیگر گفتگو کنید.
بسیاری از همسران میگویند، ما نمی توانیم گفتگو کنیم. گفتگو در همان آغاز به بحث و مشاجره تبدیل می شود. برای یک گفتگوی موفق بر سر حل یک مشکل، در ابتدا لازم است به وضوح، مسءله روشن شود. مشخص کنید دقیقا برسر چه مشکلی قصد گفتگو دارید. چند مشکل را در یکدیگر ادغام نکنید. همچنین، هر کس سهم خودش را در بروز مسءله بپذیرد و تنها انگشت اتهام را به سوی دیگری دراز نکند.
چنانچه شما در بروز مسءله، سهمی برای خود قاءل نیستید و انگشت اتهام را، قبل از گفتگو به سوی دیگری دراز کردید، و همیشه زبانی از ملامت، سرزنش و قضاوت دارید، و یا هر موضوع از گذشته تا حال را وارد گفتگو می کنید، یقینا در گفتگو موفق نیستید. در گفتگو باید صبور باشید و شنونده خوبی باشید، اگر نمیتوانید گفتگو کنید، بهتر هست در این زمینه از یک مشاور کمک بگیرید.
-
با همسرتان با ادبیات زیبا سخن بگویید.
اگر نمیتوانید زیبا سخن بگویید، حد اقل از واژه های زشت، فحش و …. استفاده نکنید. چنانچه یکی از شما، یا هر دو دچار خشم می شوید، بروید راههای کنترل خشم را یاد بگیرید و یا به یک رواندرمانگر مراجعه کنید، ولی دیگری را آماج فحش و کلمات رکیک و احیانا کتک قرار ندهید. هر واژه ناسزا و رفتار ناشایست، میتواند فاصله طولانی میان هر دو شما ایجاد کند که جبرانش بسیار دشوار است.
-
باورهای غلط خود در باره زندگی مشترک را تصحیح کنید.
به سخنان بسیاری از مراجعین که گوش می دهم، پی می برم که برخی مشکلات آنها نتیجه باورهای غلطی هست که به آنها داده شده است. برخی باورهای غلط مانند اینکه:
“زن و شووهر باید رفیق باشند”
” ما باید شبیه هم فکر کنیم”
” زن و شوهر بدون یکدیگر نباید تفریح کنند”
” نزد خانواده اش باید از من دفاع کند” از جمله باورهایی هست که رفتارهای اشتباهی را بین شما رقم می زند.
-
به جای اینکه با تفاوتهای دیگری با خودتان می جنگید، آنها را بپذیرید و حتی به آنها احترام بگذارید.
برای مثال اگر یکی از شماها اهل طنز و بذله گویی هست و دیگری، بسیار رسمی و جدی ، تلاش نکنید دیگری را شبیه خودتان بکنید. بذله گویی و جدی بودن، هر دو ویژگی ها و صفات رفتاری هستند، صفاتی که هویت و شخصیت هر یک را مشخص کرده است، چنانچه هویت فرد را از او بگیرید، او را در بند و اسیر کردید. ما حق نداریم سلیقه خودمان را که چون رفتار رسمی و جدی و یا طنز و بذله گویی را می پسندیم بر دیگری تحمیل کنیم. سعی کنید، عشق و دوستی هایتان را وابسته به این صفات نکنید. نگران قضاوت دیگران در باره همسرتان نباشید. دیگران در باره او قضاوت می کنند، نه شما. و هویت هر دو شما متمایز از یکدیگر هست.
بسیاری از همسران بعد از گذشت ده سال از زندگی مشترک، مراجعه می کنند و می گویند چه باید کرد که ویژگی های عشق اول زندگی را دوباره برگردانیم؟
یادمان باشد هررابطه ای یک سن تقویمی دارد. اجازه بدهید با مثالی معنی مورد نظر را روشن تربیان کنم.
شما کودک هیجده ماهه، ده ساله و یا نوجوان پانزده ساله خود را به یک انداره دوست دارید. اما دیگر آن رابطه پر از هیجان، شوق و شعفی که با کودک هیحده ماهه دارید، با نوجوان پانزده ساله ممکن است نداشته باشید. شما یقینا به گونه دیگری از بودن کنار نوجوان پانزده ساله لذت می برید. از اینکه می بینید نوجوان پانزده ساله شما در نصب برنامه های کامپیوتری به شما کمک می کند و یا با غرور حرف می زند، لذت می برید. اگر پانزده سال از رابطه شما گذشته است، بهتر است از احساس پختگی، امنیت کنار یکدیگر، وفاداری، ثبات و پذیرش بالا نسبت به یکدیگر لذت ببرید. اگر این حالتها در رابطه شما وجود داشت، هیجان های زیبایی از نوعی که در ابتدای زندگی مشترکتان بود، نیز به وجود می آید. بنابر این در هر” سنی از رابطه “، میتوان از کنار یکدیگر لذت برد.
اما اگر منظور این هست که رابطه به سردی گرویده است باید فکری به حال رابطه بکنید. درشکل ابتداییش می توانید با تنوع بخشیدن به رفتار ها و حتی لباس پوشیدن ها و عطرها و نو آفرینی ها در هر زمینه ای، به رابطه، جذابیتی تازه ببخشید. برای مثال شما آقا تا کی میخواهی روی کاناپه لم بدهی و کنترل تلویزیون دستت باشد. یک بار هم پشت میز بنشین و کتابی بخوان و خلاصه ای از آن را به خانواده بگو.
و یا شما خانم، تا کی برای هر کاری میخواهی با مادرت مشورت کنی؟ یک بار هم شده نشان بده که به تنهایی کاری انجام دادی.
اما اگر دلیل سردی رابطه موارد عمیق تری هست توصیه می شود به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.