راههای مقابله با استرس چیست و چگونه می توان استرس را مهار کرد
آوریل 28, 2018علائم وحشت زدگی چیست و چطور درمان می شود؟
می 13, 2018میلیون ها کودک در سراسر جهان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی که معروف به اختلال ADHD است، می باشند. شاید به جرات بتوان گفت نزدیک به نیمی از کودکانی که به مراکز بالینی، مراکز مشاوره، بیمارستان ها و مطب روان پزشکان مراجعه می کنند مبتلا به این اختلال می باشد. میزان شیوع آن حدود ۲ تا ۴ درصد برای دختران و ۶ تا ۹ درصد برای پسران ذکر شده است. به عبارتی در پسران چیزی حدود ۲ برابر دختران شایع تر است. بنابراین پرداختن به این اختلال چه از بعد شناخت و چه از بعد درمان آن، اهمیت دارد.
اختلال تقص توجه بیش فعالی چگونه توصیف می شود و چه نشانه هایی دارد؟
راهنمای تشخیصی، آماری اختلالات روانی، جهت تشخیص این اختلال به سه محور اشاره می کند.
- بی توجهی (مشکلات مربوط به توجه یا همان نقص توجه را بیان می کند)
بی توجهی چه علائمی را باید داشته باشد؟
معمولا بچه های مبتلا به بیش فعالی که از بی توجهی رنج می برند، قادر نیستند به جزئیات یک تکلیف توجه کنند. به عبارتی اگر شما تکلیفی مرکب را به آنها بدهید، ممکن است فقط همان جزء اول را انجام دهند و به جزء دوم توجه نکنند. فرض کنید که اگر این کودکان بخواهند دو عدد را با هم جمع کنند و عدد دیگر را از آن کم کنند، ممکن است فقط همان بخش اول را انجام دهند و بخش دوم را رها کنند.
همچنین ممکن است در حفظ توجه بر روی یک تکلیف نیز مشکل داشته باشند. یعنی توان تمرکز پایدار روی یک پاراگراف و اینکه این پاراگراف را از ابتدا تا پایان بخوانند، را ندارند. ممکن است در همان خط اول دچار حواس پرتی شوند و قادر به تداوم تمرکز و توجه بر روی آن تکلیف نباشند.
یکی از نشانه های دیگر نقص توجه این است که هنگامی که این کودکان را مورد خطاب قرار می دهید، به گونه ای رفتار می کنند که شما برداشت می کنید گویا نمی شنوند. این نشانه در شکایت های والدین بسیار شنیده می شود.
همچنین ممکن است این کودکان از دستور العمل ها پیروی نکنند و نتوانند تکالیف مدرسه،کارهای روزمره یا وظایفی که به آنها سپرده می شود را کاملا دنبال کرده و یا دقیق انجام دهند. در سازمان دهی تکالیفشان مشکل دارند. یعنی اگر شما به کودک بگویید کیف مدرسه ات را برای فردا آماده کن، توانایی قرار دادن و سازماندهی این تکلیف را ندارند.
معمولا از پرداختن به اموری که مستلزم صرف توجه مستمر است، اجتناب می کنند و یا با بی میلی آن را انجام می دهند. مانند انجام تکالیف مدرسه یا امور خانه که توجهی کمتر از حد معمول و طبیعی را به آن دارند. به معنای دیگری توانایی اینکه مدت طولانی و پیوسته برای انجام تکالیفش صرف کند را ندارد و چندین بار در طول این مدت تکالیفش را رها کرده و به دنبال کار دیگری می رود.
لوازم ضروری برای انجام تکالیفشان را گم می کنند. معمولا مداد، پاک کن، تراش، اسباب بازی ها و غیره را گم می کنند یا در خانه و مدرسه جا می گذارند. همچنین به راحتی دچار حواس پرتی می شوند.
همچنین به دلیل فراموش کاری در انجام فعالیت های روزانه، مشکلات زیادی دارند. اکثر والدین بیان می کنند هنگامی که کاری از کودک می خواهند، بلافاصله در زمان کوتاهی آن را فراموش می کند و نمی داند که چه چیزی به او گفته شده است.
-
بیش فعالی:
محور دومی که این گروه از کودکان در آن مشکل دارند، بیش فعالی آنها می باشد. یعنی در اینجا میزان حرکت و جنبش آنها مد نظر است و نه توجه آنها. مثلا در حالت نشسته دائم تکان می خورند، بلند می شوند یا می نشینند، سمت چپ یا راست خود را نگاه می کنند و به عبارتی آرام و قرار ندارند.
معمولا در کلاس درس یا سایر موقعیت هایی که از آنها انتظار می رود که بنشینند، صندلی خود را مرتب ترک می کنند یا در حد افراط به این طرف و آن طرف می دوند، بالا و پایین می پرند یا احساس بی قراری می کنند. در بازی کردن یا آرام انجام دادن فعالیت ها و وظایفشان مشکل دارند. به همین دلیل است که گاها در بازی ها با همسالان خود دچار مشکلات زیادی می شوند و همسالان آنها را در گروه های خود نمی پذیرند. اکثرا در حال جنبش هستند به طوری که گویا به یک موتور یا نیروی محرکه ای متصل هستند. این کودکان نیز بسیار پرحرف هستند.
-
تکانش گری:
سومین محوری که این کودکان مشکل دارند تکانش گری هست. آنها تکانه های خود را نمی توانند کنترل کنند. برای مثال پیش از آنکه سوالی تمام شود، شروع به پاسخ دادن می کنند. اساسا بدون تامل، تفکر و بدون اینکه به پیامد آن توجه کنند، رفتار می کنند. پیوسته وسط حرف دیگران می پرند. صحبت های دیگران را قطع می کنند و یا بصورت ناگهانی وارد بازی دیگران می شوند. درواقع تحمل آنها بسیار کم است و تاب آوری پایینی دارند. در نتیجه قدرت تحمل آنکه در نوبت بایستند را ندارند. بنابراین آنها در سه محور مشکلات خود را نشان می دهند. بی توجهی، بیش فعالی و تکانش گری.
نشانه های بیش فعالی در سنین مختلف:
نشانه ها در مقاطع مختلف سنی ممکن است کمی متفاوت ظاهر شوند. برای مثال پیش از مدرسه به رویدادهایی که باب میل آنها نباشد به شدت واکنش نشان می دهند. ممکن است در رفتن به جایی که دوست ندارند، قویا مقاومت کنند یا ممکن است نافرمانی بکنند. در سنین پیش دبستانی، در کلاس درس بدون هدف به اطراف پرسه می زنند یا بیش از اندازه صحبت می کنند. مزاحم فعالیت های کودکان دیگر می شوند و معمولا نافرمانی می کنند. این مشکلات ممکن است تا اواسط کودکی هم ادامه پیدا کند.
معمولا اکثر این بچه ها در این سنین شناخته و یا برچسب این اختلال به آنها نسبت داده می شود و به دنبال آن، برای دریافت خدمات به مراکز بالینی ارجاع داده می شوند. در طول سالهای دبستان معمولا این نشانه ها خیلی پایدار باقی می ماند و نشانه هایی مانند پیشرفت تحصیلی کم و حواس پرتی، کاملا آشکار است، آنها نمی توانند افکارشان را در زمینه درسی سازمان دهی کنند، در انجام تکالیف و برقراری روابط مناسب اجتماعی با گروه همسالان مشکلات بسیاری دارند. رفتارهای پرجنب و جوش و تکانش گری بصورت بسیار بارز در آنها دیده می شود و ممکن است حتی رفتار نافرمانی را نشان دهند. به همین دلیل مشکلات ارتباطی بین این کودکان بسیار مشاهده می شود.
در سنین نوجوانی معمولا بخش زیادی از این کودکان بر مشکلات خود نمی توانند غلبه کنند و تقریبا ۵۰ درصد از کودکان دبستانی، تا دوره نوجوانی هم این اختلال در آنها ادامه پیدا می کند. از جمله موارد دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که این اختلال در دوره نوجوانی می تواند به شدت بر روابط بین دوستان یا همسالان انها تاثیر گذار باشد.
دارو درمانی
طبیعی است که اولین درمان برای این بچه ها معمولا درمان های دارویی است. امروزه بیشترین کاربرد و تاثیر در درمان را این داروهای محرک دارند. موثرترین داروهای محرک در زمینه درمان این کودکان دکسترو آمفتامین و ریتالین می باشد که معمولا از بین این دو ریتالین پر مصرف ترین و موثرترین دارو می باشد. تا حدود ۸۰ درصد کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی با مصرف دارو های محرک از قبیل ریتالین، به افزایش قابل توجهی در توجه و حفط تکانه های خودشان می رسند. در انجام کارها و مهارت های تحصیلی پیشرفت خوبی نشان می دهند و تعاملات اجتماعی با والدین آموزگاران و گروه همسالان، بهبود قابل توجهی پیدا می کند. ولی اثرات داروهای محرک موقت هست و بیشتر محدود به همان زمان و ساعاتی می شود که کودک دارو را مصرف می کند.
مداخلات روانشناختی یا درمان های روان شناختی
یکی از معروف ترین روش های درمان روانشناختی، درمان آموزش مدیریت والدین معروف به PMT است. برنامه PMT معمولا در بسیاری از مراکز مشاوره و کلینیک های بالینی اجرا می شود. والدین این کودکان در مدیریت رفتار آشفته و کنترل تکانه های این بچه ها با مشکلات بسیاری مواجه می شوند و ناکامی را که تجربه می کنند ممکن است آنها را وادار کند که این بچه ها را تحقیر، ملامت یا حتی تنبیه بدنی کنند. هدف از مدیریت رفتار این کودکان توسط والدین این است که پیشگیری از بروز و یا بدتر شدن این رفتارها صورت بگیرد. معمولا از روش های تقویت پیامد رفتار استفاده می شود. همچنین به والدین کمک می شود تا مشکلات رفتاری کودکان را به خود نسبت ندهند و چون اکثر این والدین مشکلات رفتاری کودک را به نقص در رفتار خود نسبت می دهند، ممکن است دچار احساس گناه شوند.
در زمینه اصول مدیریت رفتار، روش هایی مانند شناسایی رفتارهایی که ما تمایل به تغییر آنها داریم صورت می گیرد. والدین در ابتدا باید تعیین کنند که قرار است چه رفتارهایی را در کودک تغییر دهند و از چه نوع پاداش یا تقویت برای دستیابی به هدف های مورد نظر استفاده کنند. کارهایی که معمولا کودک به خوبی از عهده آنها بر می آید را والدین شناسایی کنند و توانمندی های کودک را بهبود بدهند. آنها می توانند بعد از دستیابی به هدف از پاداش دادن به کودکان استفاده کنند.
همچنین والدین در این برنامه آموزش می بینند که چگونه رفتارهای آزار دهنده و مخرب کودک در موقعیت های عمومی را کنترل و چگونه از یک برنامه تقویتی نیز استفاده کنند. به والدین کارت هایی برای ارزیابی رفتار کودک در منزل داده می شود و ترغیب می شوند تا هر روز زمانی را به همراه کودک صرف پرداختن به فعالیتی لذت بخش بکنند. سعی می کنند تا موقعیت های کودک را به نحوی سازماندهی کنند تا موفقیت آن به حداکثر و شکست آن به حداقل برسد. برای مثال: در صورتی که کودک در تکمیل تکالیفش مشکل دارد احتمالا تکلیف مورد نظر را به چندین خرده تکلیف تقسیم کرده و کودک را برای انجام هر بخش تشویق کنند. در این صورت کودک موفقیت را تجربه می کند. همچنین روش هایی مانند آرمیدگی یا ریلکسیشن را معمولا برای کاهش سطح بر انگیختگی و اضطراب آموزش داده خواهد شد، تا واکنش آرامتری به رفتارهای کودک بدهند. روش دیگر، مدیریت کلاس درس است که در آن آرام نسشتن، توجه کردن، گوش دادن به دستورالعمل ها و در انتظار نوبت ماندن، انجام تکالیف و ارتباط برقرار کردن با همکلاسی ها برای کودک در نظر گرفته شده است.
مداخلات آموزشی بیشتر برای آن دسته از رفتارهایی صورت می گیرد که واقعا با یادگیری تداخل دارند و مانع یادگیری موفق می شوند. روش های مدیریت رفتارهای کلاس درس تقریبا شبیه همان روش هایی است که برای منزل به والدین پیشنهاد می شود. توصیه می شود تا بر توانمندی های کودک تاکید کنند. آموزگار و کودک هدف های واقع بینانه را با هم تعیین می کنند. بر سر یک روش پاداش توافق می شود و عملکرد دانش آموز به دقت مورد ارزیابی قرار می گیرد و برای دستیابی به هدف هایش دانش آموز تقویت می شود. رفتار های آزاردهنده یا نامناسب وی در کلاس درس با از دست دادن امتیازهایش یا در نظر گرفتن دوره های کوتاهی از محرومیت صورت می گیرد. همچنین اثر بخشی این راهبردها در کاهش این رفتارها آزاردهنده در کلاس درس و بهبود عملکرد تحصیلی، بسیار ثابت شده است.
در ارتباط با مدیریت رفتار اموزشی کلاس درس این نوع دانش آموزان، بهتر هست معلم از راهبردهای آموزشی نیز استفاده نماید. مانند وسایل کمک دیداری، دادن سرنخ برای رفتار مورد انتظار از کودک، مثلا می توانیم تصویری را روی نیمکت وی بچسبانیم که اول اجازه بگیرد بعد صحبت کند. یا دستورالعمل های شفاهی می توان برای انها تهیه نمود. حتی ممکن است معلم دانش آموز را کنار میز خودش بنشاند تا دسترسی بهتری به وی داشته باشد تا بتواند بهتر رفتار او را کنترل کند. همچنین می توان کارت هایی تحت عنوان کارت های یادآور تهیه نمود که یک دستورالعمل را برای مواقع خاص به یاد کودک بیاورد و آن را روی دیوار کلاس یا لباس کودک آویزان کرد.
این موارد جزو راهبردهای آموزشی است که حمایت پژوهش های زیادی را نیز به خود اختصاص داده است. مشاوره خانوادگی و گروه های حمایتی برای والدین این کودکان بسیار لازم است چون بسیاری از خانواده های کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی ناکامی، شرم، احساس گناه، خشم و غیره را بسیار تجربه می کنند. در نتیجه وقت گذاشتن بیشتر والدین برای این کودکان، ممکن است حتی خواهر یا برادران این کودکان را دچار حسادت کند و آنها حس کنند نادیده گرفته می شوند. اعضای خانواده نه تنها در زمینه مدیریت رفتارشان بلکه در زمینه کنار آمدن با افکار و احساساتشان نیز به کمک های مشاوره ای نیاز دارند. بنابراین مشاور خانواده به تمام اعضا کمک می کند تا مهارت ها و نگرش های جدید و توانایی برقراری ارتباط موثرتر را کسب کنند.
همچنین مشاوره فردی به کودک دچار این اختلال نیز توصیه می شود. از آنجایی که این کودکان تجربه های خیلی موفقیت آمیزی را به دلیل همان مشکلات رفتاری و توجه و تمرکز نداشته اند، به خودپنداری و عزت نفس آنها آسیب زیادی وارد می شود و در این زمینه حتی منجر به این می شود که دوستان کمی داشته باشند و دائم با مشکلات خود درگیر باشند و احساس انزوا کنند یا حتی احساس کنند که هیچ استعدادی برای پیشرفت ندارند و حس ناکامی یا شکست داشته باشند. معمولا در مشاوره فردی با این کودکان به این موارد نیز پرداخته می شود.