روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن
نوامبر 20, 2017اختلال اضطراب فراگیر یا GAD چیست و چگونه درمان می شود
نوامبر 23, 2017چگونه شریک زندگی مان به صحبت کردن راضی کنیم؟ افراد در روابط عاشقانه و زندگی مشترکشان با مشکلات متعددی روبرو میشوند و به دلیل دیدگاههای متفاوتی که در مورد مسائل مختلف دارند، دچار تعارضات میشوند؛ بوجود آمدن این تعارضات بسیار طبیعی است اما مهم راهحلهایی است که زوجین برای رفع تعارضاتشان برمیگزینند. یکی از اثربخش ترین راهحلها گفتوگو در مورد مشکل است که به زوجین کمک میکند تا با ایجاد شرایطی همدلانه به یکدیگر فرصت حرف زدن بدهند تا بتوانند مسائل را از چشم اندازهای یکدیگر ببینند.
اما با وجود این، در بسیاری از مواقع شاهد این هستیم که زوجین در مورد مسائلشان حاضر به گفتوگو نیستند و فکر میکنند با سکوت در برابر آنها و نشان دادن رفتارهای قهرآمیز میتوانند به نتیجه دلخواهشان برسند! در حالیکه تکرار این رفتارها در طولانیمدت باعث ایجاد خصومتها و هیجانات منفی بیشتری شده و در نتیجه منجر به نارضایتی آنها از یکدیگر میشود.
برای اولین قدم به خودتان یادآوری کنید که حتی اگر حق با شما باشد، نظر دیگران هم شاید اشتباه نباشد.
با توجه به اینکه به صورت گسترده با زوجین سروکار دارم، بارها شاهد این بودهام که برخی از زوجین، گاهی اوقات نمیتوانند یا تصمیم میگیرند که درباره چیزهایی که برای پایداری رابطهشان حیاتی است، صحبت نکنند.
چگونه شریک زندگی مان به صحبت کردن راضی کنیم؟
مشکلی که باعث شده آنها به مشاور مراجعه کنند، بحث وگفتگو نکردن در مورد برخی از موضوعاتی است که به نظرشان غیر قابل بیان بوده و خصوصیتر از آن است که قابل مطرح باشند. به عنوان یک درمانگر، یکی از چالشهای اصلی من در این شرایط این است که چگونه به آنها نشان دهم موضوعاتی که سبب برانگیختگی و تنش در رابطهشان شده است را به راحتی مطرح کنند.
با وجود اینکه آنها قادر نیستند به صورت دوستانه در مورد مشکلاتشان صحبت کنند، ما فرض را بر این میگیریم که آنها معتقدند قبل از اینکه به مشاور مراجعه کنند، بارها در مورد موضوعات مطرح شده و مشکلشان بحث کردهاند و هربار از صحبت کردن درمورد مشکلشان نا امید شدهاند و تنها نتیجه این بحث، افزایش روشهای بیرحمانهای برای کنارهگیری از گفتوگو و انکار ناامیدانه مشکل فعلیشان بوده است. همچنین این طبیعی است که زوجین برای چیزهایی که در یک رابطه خواهان و نیازمند آن هستند میجنگند، تا از خودشان محافظت کنند.
شادی و سلامتی و خوشبختی شما ممکن است به بهبود روابطتان بستگی داشته باشد؛ بنابراین راههایی را برای گفتوگو با شریک زندگی تان ارائه خواهم داد که میتوانید آنها را بلافاصله اجرا کنید. توصیف این روشها بسیار ساده است؛ اما قبل از اینکه بتوانید تمرینها را شروع کنید، لازم است به صورت جدی درمورد روح و روان خود شناخت و آگاهی داشته باشید.
بهبود کیفیت رابطهتان تا حدودی تحت تاثیر یادگیری مهارتهای ارتباطی جدید و تاثیرگذار است اما چیزی که بسیار مهمتر است، این است که وقتی میخواهید نارضایتی خود را از شریک زندگی تان به او بگویید به تفاوت دیدگاههای خودتان و او توجه کنید. لازم است که شریک زندگی تان را با دید کاملا متفاوتتر و مثبتتری درک کنید. اگر با پرخاشگری، کینه توزی و زورگویی با شریکتان صحبت کنید، دیگر مهم نیست چقدر خوب یا چقدر سخت مکالمهتان را شروع کرده باشید، این مکالمه از همان ابتدا محکوم به شکست است.
راه حل:
اگر میخواهید به طور متقاعد کنندهای درباره موضوعی صحبت کنید که در گذشته مورد بحث بوده است، اولین کاری که باید انجام دهید این است که هرگونه خشم مداوم مربوط به آن را کنار بگذارید. اگر نتوانید برانگیختگیتان را خنثی کنید و به جای آن، از روی مخالفت و خصومت با شریک زندگی تان برخورد کنید، آنها بدون شک احساس میکنند که از جانب شما مورد حمله قرار گرفتهاند. و تجربه این احساس سبب میشود تا آنها نیز از روی اضطراب یا دلخوری، به سمت شما حمله کنند و تمام نیرویشان را برای دفاع از خودشان به کار ببرند و یا اینکه با فاصلهگیری، خودشان را کاملا از شما دور میکنند. هیچ یک از این واکنشها نمیتواند مشکلتان را در جهتی دو طرفانه و قابل قبول رفع کند.
بیایید نگاهی بیندازیم به یکی از رایجترین نمونههای موجود (خصوصا در عرصه جنسی) که نشان میدهد چطور در میان گذاشتن دغدغههای خودتان به صورت موثر، کمک میکند تا به نتیجهای رضایت بخش برسید. مثلا فرض کنید که شریک زندگی تان از شما بی نظمتر است و تا به حال نتوانستهاید از احساس نفرتی که به خاطر تغییر نکردنش نسبت به او دارید خلاص شوید. او علیرغم همهی نصیحتها و پیشنهادات خیرخواهانهی شما، همچنان بینظم است؛ قبل از هرچیز لازم است خشمتان را در مقابل لجاجت و کلهشقیهای طرفتان متوقف کنید و هرگونه بهانه و توجیح غیر منطقی که برای همکاری نکردن با شما میآورد را رد کنید.
یک سوال اساسی
آیا واقعاً مایلید از توجیه کردن خود به اینکه همواره در هر موضوعی حق با شماست و درست میگویید دست بردارید و آن را برای همیشه کنار بگذارید؟ اگر بخواهیم رک و پوست کنده بگوییم، تا چه اندازه حاضرید از احساس برتری بودن نسبت به همسرتان دست بکشید؟ اگر واقعا چنین تصمیمی دارید، چه برنامهای برای رسیدن به این هدف دارید و چگونه میخواهید کار به این بزرگی را انجام دهید؟
زوجین ناراضی اغلب چنین سوالاتی را در مورد شریک زندگی شان از من میپرسند و میخواهند همسرشان این احساس برتری بودن را کنار بگذارد. باید گفت که برخی از افراد احساس میکنند که نگه داشتن کینه و دلخوری نسبت به شریک عشقیشان در چنین شرایطی رواست و بر این باورند که اگر افراد خودشان را نسبت به شریک عشقیشان برتر بدانند، ذاتی و در طبیعت آدمی است! در این صورت اگر از آنها بخواهیم که از داشتن چنین دیدگاهی صرف نظر کنند مثل این است که از آنها بخواهیم تسلیم چیزی شوند که از ابتدا اصلاً نباید دست از مقاومت در برابر آن برمیداشتند.
دلایل زیادی برای پذیرفتن شریک زندگی تان با وجود تمام نقاط ضعف و بی نظمیهایش وجود دارد. با توجه به اینکه او از بدو تولدش دارای چنین خصوصیاتی بوده (صرف نظر از اینکه زمانی که تصمیم به شروع زندگی مشترک با او گرفتید متوجه این ویژگی ها شده بودید یا خیر)، بایستی تصمیم بگیرید که این رابطه را ترک کنید یا اینکه خود را با چیزی که قادر به تغییر آن نیستید، سازگار کنید.
فراتر از آن، اگر به خاطر مسائلی که ممکن است حتی زیستی نباشند و صرفا توسط محیط اولیه و تربیت اولیهشان در آنها شکل گرفته باشد (مانند عادات شرطی شدهای که به صورت بالقوه قابل تغییرند)، جر و بحث نکنید، رفتارتان با آنها متفاوت خواهد شد. این کار باعث میشود که به جای بیکفایتی و نالایق دانستن آنها، بر روی رضایت شخصیتان تمرکز کنید. همچنین با این کار احتمال میرود که شریک زندگیتان برای تغییر رفتارش بیشتر تلاش کند.
اگر بتوانید با بردباری و گذشت بیشتر و همدلانهتر و با درک بیشتری با شریک زندگیتان رفتار کنید، او نیز به مراتب کمتر تمایل پیدا میکند تا برای تغییر دادنتان با شما بجنگد. چنین تغییر نگرشی، باعث میشود که شریک زندگیتان میل بیشتری داشته باشد تا با خواستههایتان خودش را وفق دهد تا اینکه بخواهید او را تحقیر و سرزنش کنید.
نکته پایانی
برای شروع مشارکتی متفاوت با همسرتان، اتفاقی که باید بیفتد این است که: باید به دیدگاههای شریکتان احترام بگذارید و صادقانه قدردان او باشید همانطور که خودتان دوست دارید آنها به نظرات و رفتارهایتان اهمیت بدهند. اولویتها و اعتقادات و ارزشهای آنها ممکن است با شما متفاوت باشند اما این دلیل بر بد بودن آنها نیست و بدان معنا نیست که اشتباه میکنند. همچنین نباید شریک زندگیتان را به عنوان فردی در نظر بگیرید که در تلاش است عمدا باعث بدبختی شما شود. آنها کارهایی را در حال حاضر انجام میدهند که قبلا نیز انجام میدادند و حتی قبل از زمانیکه با شما آشنا شوند نیز به همین روشهای کنونیشان رفتار میکردند. این نکته را در نظر داشته باشید؛ به همان اندازهای که نیازها و خواستههای شما برایتان مهم است، نیازها و خواستههای آنها نیز برایشان اهمیت دارد. و در نهایت باید این را بپذیرید همانطور که آنها نقایص و کمبودهایی دارند شما نیز نقطه ضعفهایی دارید.