اختلال اضطراب فراگیر یا GAD چیست و چگونه درمان می شود
نوامبر 23, 2017چگونه با افکار مزاحم برخورد کنیم؟
نوامبر 30, 2017آیا برای هر کاری که انجام میدهید خود را سرزنش میکنید؟ میتوانید با بخشش خود خودتان را از این قید و بند رها کنید. در اغلب اوقات افرادی را ملاقات میکنم که به دلیل نقض و سرپیچی از وجدانشان تمام روزهای زندگی خود را با حمل احساس نفرتی که از خود در قلبشان دارند، میگذرانند که این عمل نوعی قضاوت شخصی سختگیرانه میباشد و به نظر میرسد که قرار نیست هیچگاه تغییری در آن ایجاد شود.
زندانیهایی را میشناسم که سالها در زندانهایی که به شدت حفاظت شده بودند زندگی کردند و با وجود اینکه بارها در زندان مجازات شده بودند و ۲۰ سال از مجازات رفتارهای اشتباه و کارهای ناتمامشان گذشته بود، به حالتی که هیچکس دیگری صدایشان را نشنود، به من نزدیک میشدند و از کارهای ناتمام و رفتارهایی که از نظر خودشان غیر قابل بخشش بود صحبت میکردند. آنها همچنین به سبب نفرتی که از خود داشتند خود را در زندانی که آنها را از عشق ورزیدن به خانواده جدا میکرد حبس کرده بودند و این بار سنگین را به تنهایی به دوش میکشیدند.
همچنین گاهی اوقات با افرادی همصحبت میشوم که زندگیشان را به طور عادی میگذرانند، هر روز به محل کارشان میروند، به همسایهها لبخند میزنند اما از درون، شاهد تجربه مرگی تدریجی هستند که این حاصل پس زدن عشقی نسبت به خودشان است که به علت انجام برخی از رفتارهایی میباشد که به اشتباه در گذشته انجام دادهاند و احساس گناه ناشی از آنها باعث شده بود که خود را در دنیای درونیشان محصور کنند. درحالیکه در ظاهر به نظر میرسد که به خوبی در حال گذراندن زندگیشان هستند.
همچنین بعضی از افرادی که مذهبی هستند خود را به شدت گناهکار دانسته و به این فکر میکنند که خداوند آنها را فراموش کرده است و هیچوقت خودشان را از گناهکار بودن جدا نمیبینند. در اغلب موارد افراد خوشنیتی را که درصدد کمک به این افراد هستند میبینم که به آنها میگویند: آیا تو از خداوند بزرگتری؟ اگر فکر میکنی که ازجانب خدا فراموش شدی، آسانترین کار این است که آن را بپذیری و مسیرت را تغییر دهی.
خودسرزنشگری بسیار شایع است و با توجه به مثالهای گفته شده میتوان گفت که این نوع دیدگاه، دیدگاهی بیهوده و بی نتیجه است.
اگر فردی تحت چنین شرایط سختی قرار بگیرد چه باید بکند؟
بخشش خود کاملا شبیه به بخشیدن دیگران نیست. اگرچه هردوی اینها ویژگیهای مشترکی دارند. هنگامیکه دیگران را میبخشید، بر این تلاشید با افرادی که شما را رنجاندهاند خوب رفتار کنید؛ اما اگر قادر به بخشیدن خود باشید، حتی در مواقعی که فکر میکنید بعضی از رفتارهایتان باعث میشوند که شخصیتتان زیر سوال برود نیز قادرید که به خودتان عشق بورزید و در عین حال همانطور که خودتان را بخشیدهاید به ندرت خود را با جدا کردن و منزوی شدن نسبت به دیگران میرنجانید از طرفی دیگر بخشش خودتان باعث میشود از افرادی که از شما رنجیدهاند نیز به راحتی تقاضای بخشش کنید.
در اینجا به چند نکته که کمک میکند تا بخشش خود را یاد بگیرید:
در گام اول، بایستی یاد بگیرید که دیگران را به هر دلیلی که باعث رنجش شما شدهاند ببخشید. وقتی که تصمیم به بخشش دیگران میگیرید، درمییابید که دیگر به دنبال مواخذه و بازخواست آنها نیستید. سپس به این متعهد شوید که دیگر به کسی آسیب نخواهید رساند. مثلا خود را به این متعهد میکنید که دیگر به آبرو و اعتبار کسی صدمه نمیزنید. سعی کنید که دیگران را از منظری جدیدی ببینید و اینگونه فکر کنید که شاید دیگران ناخواسته باعث رنجشتان شدهاند. همه افرادی که اطرافتان هستند به طور جداگانه خاص و منحصر به فرد و تغییر ناپذیرند. هر فردی به خودی خود دارای ارزش و اعتبار است. هنگامی که قلبتان نسبت به افرادی که با شما کشمکش داشتهاند و شما را رنجاندهاند نرمتر شود، آمادگی این را پیدا میکنید درد و رنجی که برای شما اتفاق افتاده است را تحمل کنید و آن را به دیگران و افرادی که قصد آسیب رساندن به شما را نداشتهاند، منتقل نکنید.
سعی کنید بهترین کاری را که در توانتان هست انجام دهید تا دیگران را خوشحال کنید. برای مثال، میتوانید کلماتی را که برای افراد خوشایند است به کار ببرید. این تمرینها ممکن است چند ماه طول بکشد تا سرانجام این احساس را در شما بهوجود آورد که افراد را به خاطر انجام رفتارهایی که شما را رنجانده است ببخشید.
گام دوم این است که هرآنچه که در رابطه با بخشش دیگران یادگرفته اید را مستقیما برای خودتان نیز به کار ببرید. متعهد شوید که به خودتان آسیبی نمیرسانید (مثلا تغذیه بهتر داشته باشید، بیشتر استراحت کنید و ورزش را فراموش نکنید). خود را از منظری جدید ببینید. شما فردی ارزشمند هستید، سعی کنید درد را بپذیرید و تحمل کنید تا خودتان را بیش از حد سرزنش نکنید و این درد را ناخواسته به دیگران منتقل نکنید. سعی کنید با خودتان خوب رفتار کنید و از افرادی که موجب رنجششان شدهاید تقاضای بخشش کنید.
گام سوم برای انجام این کار این است که خود را برای این وظایف چالش برانگیزی که ممکن است هفته ها و یا حتی ماه ها زمان ببرد آماده کنید. شما در حال انجام بازسازی قلبتان هستید و این بازسازی به زمان نیاز دارد.
فرایند “بخشش خود” چیزی فراتر از “پذیرفتن خود” است. در پذیرفتن خود، شما نهایتا به این نتیجه میرسید که نسبت به خود بردبار باشید. اما در فرایند بخشش، در وجودتان عشقی را نسبت به خود و دیگران کشف میکنید.
عشق به خود به معنای خودشیفتگی نیست. زیرا خودشیفتگی نوعی مجذوب شدن نسبت به خود میباشد. اما بخشش خود نوعی توانایی خوب رفتار کردن هم برای خود فرد و هم دیگران است.
همچنین عشق به خود توجیحی برای انجام رفتارهایی که به احساس نفرت از خود ختم میشوند نیست. به عبارتی دیگر شما برای خودتان نقش بازی نمیکنید که عادات ناخواستهای را دنبال کنید. سعی کنید به جای انجام این کار، رفتارتان را تغییر دهید و همزمان به این نکته توجه داشته باشید که شما با رفتارتان یکی نیستید و چیزی بیشتر از یک رفتار و یا عادت هستید.
بخشش خود ممکن است زمان ببرد. این یک مبارزه است اما به تلاشش می ارزد. و بالاخره به این نتیجه خواهید رسید و با خود خواهید گفت که من بیشتر از انجام چنین کاری توانایی دارم.
من نه تنها خودم را میپذیرم بلکه میتوانم به همانگونه که دیگران را دوست میدارم و با حسن نیتی که نسبت به آنها دارم به خود نیز عشق بورزم.
من به خود این اجازه را میدهم که از احساس نفرتی که نسبت به خودم دارم و میدانم این احساس، دروغی بیش نیست رها شوم.
من دیگر توسط احساس گناهی که کاذب و نادرست است و احساس تنفر از خود که حقیقت را درمورد آنچه که هستم به من نمیگوید، شکست نخواهم خورد.
همانطور که ظرفیت و توانایی عشق ورزی به دیگران را دارم، این توانایی را در عشق ورزیدن به خود را نیز دارم و هم اکنون من از زندانی که در گذشته خودم را در آن حبس کرده بودم آزاد شدهام…