با ۱۰ راه ساده بر استرس ناشی از امتحان غلبه کنید!!!!!!!!!
ژوئن 15, 2017کودک آزاری جنسی چیست ؟ اطلاعاتی که همه باید در این مورد بدانیم
ژوئن 22, 2017تلاش پدر یا مادر بازمانده برای حفظ رابطه مطلوب با فرزند داغدارش، سطح آشفتگی روانی را در کودکان کاهش میدهد. مرگ والدین، یکی از سختترین و بدترین حوادثی است که میتواند در طول دوره کودکی هر فردی اتفاق بیافتد. تلاش پدر یا مادر بازمانده برای حفظ رابطه مطلوب با فرزند داغدارش، سطح آشفتگی روانی را در کودکان کاهش میدهد. اثرات روانشناختی این مرگ حتی میتوانند آینده کودک را هم تحت تاثیر خودشان قرار بدهند. به همین دلیل، حمایت از کودک در این شرایط و مشارکت فعال در سوگواری او، نقش مهمی در حفظ سازگاری او با زندگی و خوشبختیاش دارد.
تاثیر مرگ والدین بر کودکان و نوجوانان
اصلا عجیب نیست که آشفتگی روانی، یکی از مهمترین اثرات ناشی از مرگ والدین باشد. آشفتگی روانی میتواند از راههای مختلفی بروز پیدا کند: از احساس اندوه و سوگواری شدید گرفته تا اضطراب و استرس مداوم. با اینحال، واکنش پدر یا مادر بازمانده نسبت به مرگ همسرش میتواند نقش مهمی در کنترل آشفتگی روانی کودک ایفا کند.
سوگواری در کودکان دبستانی سوگواری کردن به خاطر مرگ والدین، نوعی واکنش روانی سالم و طبیعی نسبت به این حادثه است. بنابراین، کودکان هم دقیقا مانند بزرگسالان باید فرآیند سوگواری خودشان را بهطور کامل بگذرانند. البته کودکان، احساسات خودشان را از راههای متفاوتی بروز میدهند و سن آنان هم در این زمینه نقش موثری دارد.
کودکان دبستانی بعد از مرگ والدین با این احساسات مواجه میشوند:
- شوک عاطفی و احساس فاصلهگیری از دیگران که به آنان کمک میکند با درد سنگین ناشی از فقدان پدر یا مادر کنار بیایند
- رفتارهای واپسگرایانه، مثل جدا شدن سخت از بعضی نزدیکان
- رفتارهای انفجاری، مثل عصبانیت یا تکرار سوالهای ثابت که بهعلت درک نکردن حادثه بهوجود میآیند.
سوگواری در نوجوانان، برخلاف کودکان دبستانی، که معمولا معنای مرگ را درک میکنند متفاوت است. آنان متوجه هستند که فقدان پدر یا مادر بهعلت مرگ، همیشگی است. بنابراین ممکن است که نوجوانان، سوگواری خودشان را از راههای متفاوتی بروز بدهند یا از راههای دیگری برای کنترل احساسات خودشان کمک بگیرند.
بعضی از اثرات روانشناختی ناشی از مرگ والدین در بین نوجوانان عبارتاند از:
- گوشهگیری
- تکیه کردن به دوستان بهجای اعضای خانواده
- تحمل نکردن دوری از پدر یا مادر بازمانده
نوجوانان معمولا در این وضعیت، از اطرافیان فاصله میگیرند و به تنهایی با احساسات خودشان مواجه می شوند، اما در صورت نیاز به حضور دیگران معمولا دوستان خودشان را به اعضای خانواده ترجیح میدهند. در بعضی از موارد هم نوجوانانی که نمیتوانند احساسات خودشان را کنترل کنند، به رفتارهای ناسالم و پُرخطر مانند استفاده از سیگار یا مواد مخدر کشیده میشوند.
اثرات منفی روانشناختی ناشی از مرگ والدین معمولا پس از پایان فرآیند سوگواری و برگشتن کودک به روند طبیعی زندگی هم ادامه پیدا میکنند. در بدترین حالت، کودک همیشه احساس درد یا فقدان را لمس میکند، عزت نفسش خدشهدار میشود و در برقراری روابط با انسانهای تازه به مشکل برمیخورد.
مرگ پدر یا مادر با افزایش استقلال در پسران و افزایش افسردگی در دختران همبستگی دارد. والدین نباید در برابر مرگ به کودک پاسخهای نامفهوم بدهند، پاسخهایی مانند «خوابیده» یا «راه دور رفته» اصلا مناسب نیست و بار هیجانی دارد. برخی پاسخهایی که والدین از سر ناآگاهی به پرسشهای فرزندانشان در رابطه با مرگ میدهند، این حس را به کودک القا میکند که آرامش فقط با مرگ اتفاق میافتد. به همین دلیل، برخی کودکان با مرور زمان از خوابیدن نیز واهمه پیدا میکنند. مثلا اگر به فرزندمان بگوییم « او الان خوشحال و در بهشت است» این تصور را به او میبخشد که اگر خوب باشیم، میمیریم.
نباید کودک را دچار تضاد بکنیم. والدینی که در پاسخ به فرزندشان از افسانه و اسطوره بهره میگیرند، با خود میاندیشند که اگر تصویر خوشایندی از مرگ به کودک بدهند، او بهتر درک میکند و احساس منفیاش کمرنگتر میشود. در حالی که این کار آسیبزننده است و والدین باید در قبال سوالاتی با این مضمون، رفتار متعادلی داشته باشند. انکار مرگ و واکنش تند به سوالات فرزندان نیز اصلا روش درستی نیست؛ چراکه بچهها در سنین پایین ادراک ندارند و نیازی به توضیح نیست، ولی وقتی صاحب تفکر شدهاند و پرس و جوی جدی میکنند، باید پاسخ اصولی و صحیح دریافت کنند.
به عبارتی واکنش والدین در مواجهه با مرگ بسیار مهم است و والدینی که در این مواقع بیتابی و عجز غیر عادی دارند، زمینه را برای ترس کودک فراهم میکنند. باید چهار مرحله قطع علایم حیاتی، اتفاق، برگشت ناپذیری و همگانی بودن را برای فرزندمان تبیین کنیم. البته این پاسخ نیز نیاز به اولویتبندی دارد و نباید به صورت یکجا ارائه شود. مثلا در پاسخ به سوال «او چرا مرده؟» بهترین پاسخ این است که «او نمیخورد، نمیخوابد، درد نمیکشد و بدنش دیگر کار نمیکند» و یا زمانی که میپرسد «کی میمیریم؟» میتوانیم بگوییم «کسی نمیداند ما چقدر زندهایم، وقتی پیر و نوهدار شدی آنوقت به این موضوع فکر میکنی».
برخی کودکان از والدینشان میپرسند که «تو کی میمیری؟»، این ممکن است والدین را ناراحت کند. در حالی که کودک در حال تجربه است و درک درستی از این سوال ندارد. به همینخاطر باید بشنود که «مامان و بابا قوی و سالم هستند و زمان زیادی پیش تو میمانند» چرا که سوال کودک به خاطر ترس از تنهایی است و نباید با خشم مواجه شود.
کودکان ماجراجو، نترس و بیشفعالی که رفتارهای حمله وار و ماجرا جویانه دارند، همچنین کودکان وابسته و قشری که اضطراب جدایی دارند باید بیشتر مورد توجه والدین باشند؛ چراکه وقتی با مرگ روبهرو میشوند ترس تنها شدنشان چند برابر میشود و ممکن است به خاطر احساس ناامنی دچار تزلزل شوند.