برای ازدواج با یک کارآفرین، این ۴ نکته را به یاد داشته باشید
ژوئن 30, 2016آیا چک کردن گوشی همسر کار درستی است؟
جولای 3, 2016طی چند روز گذشته چند بار رفتار دیگران شما را کلافه کرده؟
چند بار با قرار گرفتن در موقعیت های پر تنش کنترل خود را از دست داده اید و مجبور به ابراز رفتار پرخاشگرانه شده اید؟ اکثر ما در دنیای امروزی با رویدادهای پر فشار در ارتباطیم. در زندگی شخصی، با افراد خانواده، محیط کار و…
در چنین شرایطی جای تعجب نیست که گاهی اشخاص و گاهی اتفاق هایی دکمه هایی فرضی را در وجود شما فشار دهند.
فردی که خود را عقل کل می داند، همسر بی عاطفه، کودک پر دردسر، دوستی که همیشه می نالد، اقوام منفی گو و یا افراد بی تفاوت می توانند جزو کسانی باشند که دکمه های شما را فشار می دهند. گاهی اوقات این دکمه ها به صورت عمدی فشرده می شوند و گاهی با اینکه امکان دارد تعمدی نباشد ، ناراحت و خشمگین و آزرده تان می کند.
بسیاری ازفیلم ها و داستان های معروف افرادی را نشان می دهند که به طور دائم دکمه های یکدیگر را فشار می دهند. خیلی از شما نیز اتفاقاتی را که بر آنها گذشته، در شرایط مشابه تجربه کرده اید. در ادامه به شما نشان خواهم داد که چگونه واکنش شدید خود را تا حد ممکن نسبت به افراد و موقعیت هایی که دکمه هایتان را فشار می دهند کنترل کنید.
A—-B—–C
سه کار وجود داردکه ما همواره در حال انجام آنها هستیم. فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن. شما در همین لحظه که مشغول خواندن این مطلب هستید در حال انجام این سه کار هستید. بیایید از این پس اشخاص و رویداد هایی را که هر روز با انها سرو کار دارید و دکمه هایتان را فشار می دهند را با علامت اختصاری A نشان دهید.
A ها همان چیز هایی هستند که اجازه می دهید تا شما را به هم بریزند، مشکلات روزانه، نگرانی ها، افراد سخت گیر، افراد غر غرو، حجم زیاد کار، قدر نشناسی ها که اجازه می دهید کلافه تان کنند.
قبل از B سراغ C می رویم. C نشان دهنده دو موضوع است: احساسات و رفتار های شما در موقعیتی که A رخ داده است.
مثلا تصور کنید که یک قرار ملاقات بسیار مهم دارید ولی ناگهان خود را در ترافیک بزرگراه گرفتار می بینید (موقعیت A)
هر چه بیشتر دیرتان شود، بیشتر دچار اضطراب و هیجان و عصبانیت می شوید (احساس در C) و سعی می کنید سریعتر رانندگی کنید، مرتب بوق بزنید و در بین خطوط مارپیچ برانید (رفتار C)
آیا A ها باعث بوجود آمدن C ها شده اند؟
این اشتباه بزرگی است که خیلی از افراد دچار آن می شوند. اینجا جایی است که نباید B ها فراموش شوند. در واقع شما با افکاری که در نقطه B نسبت به موقعیت A داشته اید، C ها را بروز داده اید، پس B ها میشوند افکار و باورهای شما در مورد رویدادها و یا افرادی که دکمه هاد شما را فشار میدهند.
A= رویداد های فعال کننده
B= باور های شما در مورد رویداد فعال کننده
C= احساس و رفتار شما
اصل موضوع این است که صرف نظر از میزان و شدت موجه بودن موقعیتی که پیش امده است، نگرش و فکر ما معین خواهد کرد که تا چه حدی ناراحت شویم و تا چه میزان اجازه دهیم دکمه هایمان را فشار دهند. توصیه می کنم در طی هفته آینده بررسی کنید کدام یک از پنج رفتار و احساس ناخوشایند زیر را در چه شرایطی، کجا و چگونه تجربه می کنید.
- اضطراب و نگرانی بیش از اندازه
- خشم و حالت دفاعی شدید
- افسردگی و خستگی و غم بیش از حد
- احساس گناه و شرمساری بیش از حد
- هر رفتاری که واکنش تند دارد و به ضرر خود شما تمام می شود
سپس رفتار های نامناسب خود را بیابید و سعی کنید رفتارمناسبی را جایگزین رفتار قبلی کنید. تغییر C ها یا همان احساسات و رفتار های ما نسبت به موقعیت A بدون ایجاد تغییر در B ها که همان باور ها و نگرش ماست، امکان پذیر نمی باشد. پس لازمه تغییر C تغییر B است.
فرض کنید در هفته گذشته رانندگی بسیار بد فردی در خیابان (A) به شدت دکمه شما را فشار داده و شما را دچار عصبانیت و خشم و رفتار اعتراض آمیز (C) کرده که در پشت آن این B پنهان بوده که این فرد با این وضع رانندگی حق مرا نادیده گرفته و به حقوق من تجاوز کرده، برای اینکه توانایی این را داشته باشیم که C مناسبی را جایگزین کنیم باید ابتدا تغییری در B ایجاد کنیم. مثلا B جدید می تواند این باشد که این فرد یک هنجار شکن اجتماعی است در نتیجه لزومی ندارد که دکمه من در مقابل رفتار بیمار گونه این فرد فشرده شودو رفتار خصمانه ای از من سر بزند. پس بیایید از این پس با بررسی A ها و C ها و ایجاد تغییر در B ها اجازه ندهیم دکمه هایمان به راحتی فشرده شوند.